دستم بسته است برای نوشتن از تو
و دمِ دست ترین چیزی که یک آدم دل تنگ پیدا می کند
همین اشک ها و گریه های پنهانی است
که نه کسی ببیند
نه کسی بفهمد
نه اصلا برای کسی مهم باشد
و تو بعد از مدت ها
بنشینی با حسرت
داستانی را نگاه کنی که در آن
بند دل پسری با اشک های هنوز سرازیر نشده ی دختری پشت خط تلفن پاره می شود
نه اینکه حسادتت گل کند... نه
ولی دلت به اندازه ی دل تمام کسانی که می خواستند و نشد... بگیرد
و مدام به خودت بگویی نباید گریه کنی
و مگر اصلا گریه، جز در فراق روی ماه یوسف زهرا دلیل موجه دیگری دارد؟
+ آفتاب شب یلدای همه
گریه ی پشت تمنای همه
هیچ کس یاد غریبی تو نیست
گریه کن، جای خودت، جای همه